خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آب دریا خشکید

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۹ ب.ظ

کارخونه داره تعطیل میشه. متنفرم از همه ایده آل های مسخره ای که نسل هاست داریم براش سرمایه میذاریم و هیچی که بدست نمیاریم هیچ، کلی هم چیز از دست میدیم. با امیر و یکی از بچه ها که یه مهندس به تمام معناست، حرف کار بعدیه. 
دیشب دیر خوابیدم، یعنی خوابم نمی برد. امروز هم دیر بیدار شدم و بعد رفتم و از بانک کشاورزی سه تومن گرفتم و ریختم تو حلقوم حساب شرکت تهران. تموم مرخصی هام هم تموم شده و بهتر که با بسته شدن شرکت، دلم نسوخت که چیزی بدون استفاده بمونه.
فکرم به غایت درگیره و مشغولم. همسری مشغول تصحیح اوراق و من هم چهارشنبه راهی. خدا به همه کمک کنه که از مشکلات سربلند بیرون بیان. تازه من که واقعا هیچ مشکلی ندارم.
دیشب با بچه ها سر والیبال حرف این بود که چرا دیگه کسی صداش در نمیاد. چرا صدایی مثل صدای سعید سلطانپور از سینه این مردم بلند نمیشه؟
بازم دم حافظ گرم که انگار این درد ما رو قرن ها پیش فهمیده:
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست       عندلیبان را چه پیش آمد، هزاران را چه شد
  • . خزعبلات .

نظرات  (۳)

همه سر در گریبانن ...
سلام خزعبلات
دیوانه شدم از دیدن این صفحه
و ما ادراک ....
خزعبلات 
ممنون که یکی دیگر ساختی مگر اینکه فرصتی باشد تا با تو گفتگویی کهن داشته باشم.
راستی
فرغانه یادت هست؟
مثلا انگار خیلی گذشته
ولی نه
من که کاری نکرده ام
فقط نمیدانم چرا از تمام نامها
نتوانستم نام تو را فراموش کنم.
پاسخ:
دلم نمیخواست جواب بدم، ولی نمی تونم این کامنت رو جواب ندم. وقتی این کامنت رو خوندم انگار min دوباره زنده شد.
اینکه بتونید یه کاری رو از پایه خودتون شروع کنید خب مسلما خیلی بهتره اما باید خیلی خیلی قوی باشید چون شاید مجبور باشید چندبار از صفر شروع کنید. نیاز به سرمایه زیادی داره.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی