خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

فرهاد

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ

۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

رضا چمباتمه زد رو صندلی جلوی کولر

دست چپشو تکیه داد به میز

نیمرخ راستش به من بود

.

.

همچو فرهاد و بود کوه و کنی پیشه ی ما

کوه ما ....


۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

وحید نشسته بود تو جای خوابش جلوی کولر

دوتا دستاش تکیه گاه تنش

نیمرخ چپش به من بود

.

.

.

همچو فرهاد و بود ....


۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

نشسته بودم جلوی کولر

دست راستم رو دسته صندلی و دست چپم تکیه گاه چونه

نگااهم به روبرو بود

.

.

.

هرکس که ننشند جای خویشتن

افتد و بیند عزیزم سزای خویشتن

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

واقعا عالی بود کل وبتون سلامت باشین و تندرست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی