خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲ نیمه شب:

میای تا ۱۲:۳۰ کتابارو بچینیم؟


۱ بامداد:

اون چراغ نفتی رو بهم میدی؟ 


۲ بامداد:

صبح کی میخواد بیدار شه؟ اااااا اینستای فافا رو ببین.خوش به حالش.


۳ بامداد:

مراسم مایه ماکارونی خوری با نون بیات و سون آپ اسپرایت دیفن هیدرامینی.


۴ بامداد:

خدایا مقاله رده شناسیم مونده،فردا هم داریم میریم،روزه بگیرم نگیرم،خدایا سوپش چه بدمزه است. موهادیشو بمونه طعم زهرمار میده، داغش خوبه


۴:۳۰ بامداد:

تاثیرات فراماسونری در تاریخ ایران.مثلا خواستم خیلی تاریخی عمل کنم یهو دیدم دارم نشانه های ماسونی رو در قهوه تلخ میخونم.


۷ صبح:

خوابم برده احتمالا.


۷:۲۰ صبح:

اِلارم 

خاموشش کرد.



۷:۳۰ صبح:

اِلارم

خاموشش کرد.


۱۰:۳۰ صبح:

رینگگگگگگگ

مهندس ک: پسر نمیای مهندس ص۲. سراغتو گرفته ،بیا ( خواب بودم نفهمیدم کاملا) باوووو بازی!!!!!!!


۱۲ظهر:

بووووووووووووومبببببب

چراغ نفتی قدیمی و اسباب بازی من در دوران شیرین کودکی خرد خاکشیر شد.


الان:

تازه فهمیدم که توافق هستیه ای خوب حاصل شده.


۵۰ سال دیگه:

دوستان من یادمه،شما سنتون قد نمیده،چه روز و شبایی بود،التهاب و بحث و ... لحظه ای نبود که صدای اخبار پخش نشه.قرار بود بعد ۱۲ سال خبرهای خوب بشنویم،از خاتمی که تعلیق کرد و جلیلی که هیچوقت کاترین هشتم !!!! رو نگرفت و ظریف که یه شبه قهرمان شد.اون موقع آگاهی زیاد بود.همه اخبارو دنبال میکردیم.دقیق یادمه

شبی که قرار بود صبح توافق شه اصلا نخوابیدم.

تا صبح بیدار بودم.

تا خود خود صبح.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

  • لی لی افشاری
  • خخخخخخ
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی