خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

برخیز تا بار سفر بر باره بندیم...

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ق.ظ

الان جفتمون بیداریم. روی نیمکت سنتی چوبی خونمون که گره چینی های قدیمی داره. دارم بیات اصفهان گوش میدم، البته یه بیات اصفهان سیاسی. آلبوم نینوا 1 حسام الدین سراج. دلیل اومدنم به اینجا کسی نبود جز شاهرخ مسکوب.

میدونید چیه؟ من اگه مالک تموم دنیا هم بودم، باز دلم میخواست درگیر یه عده آدم باشم، درگیرشون باشم که چرا آخه مثل بچه آدم زندگی نمی کنند؟ چرا انقدر سرگشته ان؟
شاهرخ مسکوب دوباره منو به اینجا کشوند. دو تا کتاب داره به اسم های "ارمغان مور" و "سوگ مادر". میخوام زودی بخرمشون و بخونم. بدبختی اینه که اون رفیق حرف خوبی میزد. می گفت هر کاری میخوای بکنی، قبل از اینکه شلوغ بشی انجام بده. راس می گفت، زمان کم میارم. هر چی میگذره هم بیشتر کم میارم. اون موقعی که باید اینترنت می داشتیم، نداشتیم و پیاده و با تاکسی می رفتیم تنها کتابخونه عمومی شهر. ما دهه شصتی ها خیلی بدبختیم. خصوصا اوایل دهه شصت.
یاد جمله آخر فیلم سوته دلان افتادم: همیشه دیر رسیدیم.

پ.ن:
من می دونم چه چیزایی منو برای زنده موندن نگه میداره. بعد از همسرم، یه سری چیزاست که تا اسمشون رو میشنوم، همون اسمشون بهم انرژی میده و برام وجد میاره. دلم میخواد بدونید وجد یعنی چی. مثل امشب که رشید کاکاوند حرف میزد و برای اولین بار حرف زدن دکتر قدمعلی سرامی رو دیدم. 
ایهاالناس
متین بانو
من گیر کردم
گیر کرده ها بیمار نیستن، بار یه جبر رو به دور میکشن، بارکش هایی هستن که چون کسی نبوده، علم بر دوش گرفتن، مثل مسیح صلیب بر دوش تاج خار بر سر.
امین رو چند روزه ندیدم. امین هم از اون تکیه گاه هاست. اونم بار میکشه. بار غم خودش که هیچ، بار غم اعصار رو هم انگار داره میکشه.

کاش میشد رفاقت من و مثلا امیر یا وحید مثل رفاقت شاهرخ مسکوب و حسن کامشاد بشه. بسه دیگه. دیگه دارم اسرار هویدا میکنم.
شب خوش
  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی