خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بدمست

چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ب.ظ

داستان از آنجا شروع شد که بدمست به صورت رذیلانه ای پیشنهاد داد که پدر مادر را با فن آوریهای ارتباط جمعی آشنا کنیم .من خود از نزدیک شاهد بودم که مامان بابا تمام روز سرشون تو bubble و online news و دیوار و تلگرامه ولی فک نمیکردم میشه همین اتفاق رو در scale کوچکتر واسه مادر پدر هم رقم زد تا اینکه دیشب...

الو امیرحسین به تبلت فلان و فلان و فلان بردار بیار که وقت کادو دادنه 

.

و امروز صبح 

سلام

صبح بخیر

ببینین این هوم پیج شماست ( مارشال ای کیه ِ) 

این پاور

این بازگشت

این گالری

این front cam

و این شد که دو نفر از ساعت ۱۱ تا ۱ کلا مسخ شدند و الان تقریبا ۲۰ دقیقه است که طاقباز کنار هم خوابیدند و تب دست یکی و اون یکی تاچ میکنه.

جز نفس و هر از گاهی صدای ناشی از ذوق زدگی که مثل پوف از دهنشون خارج میشه عملا صدای دیگه ای شنیده نمیشه.

منم غذامو خوردم و چراغ خاموش اومدم بالا.

خواستم بگم بدمست ذات کثیفتو شکر.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۲)

اون آخریه دست راستی :دی
خیلی مخلصیم قربان :))
عرض ارادت
پاسخ:
امروز فهمیدم که تو علاوه بر دائم الاخمر ،دائم الآن هم هستی.یعنی ما نباید تورو ببینیم؟
از طرف دیگه اونی که زنگ زد دقیقا نگفت به کدوم یکیشون حسودیش میشه!؟؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی