تعلیق
پشت بند آوردن پی سی به طبقه ما و راه اندازیش قاعدتا اتاق مطالعه رنگ و بوی دیگه ای گرفته.
هرکدوم عادت داشتیم لپتاپ خودمونو برداریم و به قول ص یه گوشه لش کنیم ولی دیشب از اون شبهایی بود که باید اتاق رو میتکوندیم.
کلیه ی جزوات دوران تحصیلی من و وحید طبقه بندی شد و رفت تو صندوق بزرگ عزیز.هاردهای اکسترنال خالی شد تو پی سی. و سر آخر حدود ساعت ۳ باید گردگیری میکردم که ترجیحا خوابیدیم.
نکته مهم این بود که برس گردگیری موند رو کتابخونه و .....
امروز ساعت ۳ از سر کار برگشتم و دیدم مهره به پا وسط کتابخونه آویزونه،اونم دقیقا از پایی که بهش مهره وصله.ناخنهای پسرم به روبان ته برس پیچید و روبان نخ کش شد و گره کور و .....
حالا چند ساعت از پای ظریفش آویزون بوده نمیدونم ولی آب دادم و با قیچی آروم پرزا رو بریدم و متاسفانه زانوش بسته نمیشد.تمام وزنش از لولای پای کوچولوش آویزون بوده و من به روش خرکی پاشو ماساژ دادم و الان خیلی خوبه.
من فداااااااش
- ۹۴/۰۹/۰۹