خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

غلط کاری

دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ق.ظ

یه پیج هست wow.planet آدم بمیره عضو نشه.نصفه شب تو تاریکی اتاق یهو میبینی یه مار چنبره زده وسط گوشیت و داره نگات میکنه‌.

بگذریم.

یه سری تصاویر هست که آرزو میکنم هیچوقت ندیده بودمشون،یکی برمیگرده به سال ۸۳ وقتی یه پسر کولی دیدم که داشت ته رانی داخل سطل زباله خیابونو با انگشت درمیاورد و وقتی طرفش رفتم فرار کرد.یه هزاری گذاشتم رو جدول و داد کشیدم بیا برو آبمیوه بخر و دور شدم.اومد پولو برداشت و رفت طرف یه دکه و فروشنده چون فکر کرد پولو دزدیده داشت زر میزد ،تا رفتم به فروشنده بگم دزدی نکرده،پسربچه دویید و پولو پرت کرد رو زمین و من .....

یکی دیگه عکس اون لاشخوره که منتظر بچه بمیره و یه عکس هم که یه پدر رو گلوی بچه ش ایستاده تا خفه شه و یه فیلم که یه مادر با گوشی بچه شیرخواره رو میزنه و بچه باز به دامنش پناه میبره و ....

الان هوا خیلی سرده،نشستم دارم واسه همه ی آدمایی که پتو ندارند، بخاری ندارند، خونه ندارند گریه میکنم.

یعنی واقعا دارم گریه میکنم.

بعدشم خیلی گشنمه ولی دلم نمیاد غذا بخورم.خیلی از بچه ها هستند که خیلی از خوردنیها رو تجربه نکردند.

ولی با یه چیز نمیشه شوخی کرد و اون حجم مثانه س.

همدردی نداره.

باید خالیش کرد.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی