خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

برای کسی که مرا نمیشناسد

شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ

درگیرش هستم

خیلی زیاد

یک جورایی هم اگر حساب کنی مرجع تقلیدم شده

کاری ندارد حیض باشی یا جنب

یا مثلا نماز میتت رکوع دارد یا نه

یا اگر سه کیلو خرما سر سال اضافه آوردی برداری بروی یک فلانمش را بدهی( گرچه من خود بارها خمس طلاها و سکه هایم را داده ام و در مغز ناقص من دارایی ام را پاک کرده ام) 

مثلا برایش فرق نمیکن  که این آدمک نرینه است و نباید باهایش نازک حرف بزنی( همینجا یه گریزی بزنیم به زبانشناسی،الساعه من یک تعمیم افراطی انجام دادمovergeneralization و واژه ی باهایش را ساختم) 

چیستا یثربی درس خارج نخوانده ولی داخل مرا به هم ریخته

.

.

.

تو فکر یه سقف خیریه ام.

حتی در حد حموم کردن و اصلاح صورت سالمندان خیریه.

فردا صبح به امید حق

روز دیگریست.


  • . خزعبلات .

نظرات  (۳)

در مورد نظر آهاری باهات موافقم ، اتفاقا من بعد اون داستان همش به همین فکر میکنم ، به اینکه این آدم چطور این حرکت رو کرد و چقدر دوست داشتم کارشو ، خیلی زیاد.
من داستان پستچی ش رو خوندم .
متین خیلی خوبه . همیشه اینستا عکساشو نگا میکنم 
پاسخ:
انسان بزرگیه.
صحبتهای دخترش درباره داستان پستچی بینظیره.
اعترافات عجیب یثربی دقیقا زمانی که همه ازش بت ساختند یه استحاله است از جایگاه برتر به ممتاز.
با یه تخریب و سازش درونی.
آفرین که اینستاشو بلدی.
آورین
آورین
عرفان نظرآهاری بدک نیست ولی در سطح نیلوفر لاری پوره.
یثربی ایز سامتینگ الس.
به به :) 
مطمئنم که خدا هبچ وقت اونجایی که همه می‌گن نیست 
خوشحالم که شما پیداش کردی 3>
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی