خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

از این آدمها که زود ویریشته

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۷ ق.ظ

چرا بیدار شدم؟

فقط یادمه آخرین تصوسری که ازش دیدم داشت زور میزد که تو شرایط نامتعادل پاشو فرو کنه تو لنگه ی شلوار جینش.بعد درباره یادداشت پشت ر یه چیزی گفت که یادم نیست و بعد مراسم خدافزی و من ۱۰ بیدار شدم 

درحالیکه هر روز تا ۲ میخوابم 

در حالیکه ۶ صبح خوابم برد

دمر افتادم و دارم تماشا میکنم که نره خرهای هم دوره ی من چقد سخیف و زن بازانه زندگی میکندد

چقد محتاج و بی بنیه طلب میکنند

اینها واقعا مَردَند؟

حالا جاش نیست بگم


یه مرد تو دنیا هست

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی