آی کولر آبی که در ضمیر نا خودآگاه من جایت نیست
سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۰ ب.ظ
امروز۸:۲۰ نفس خان زنگید که بیدارباش و کلاس رو دریاب.
تا ۱۲:۱۵ کلاس برگزار شد و بسیتار هم مفید و کلی حقوق بیمه و ...
رفتم پایین
پدر به سمت کباب فروشی در حرکت بود و عطر یرنج زعفرونی عالم رو پر کرده بود.
خیلی بیشتر از نرمال خوردم و اومدم بالا
هنوز خونه خنک بود
با وجوداینکه کولر خاموش بود حدود نیم ساعت
گوشی خونه و گوشی خودمو برداشتم درازکش افتادم وسط تخت
و یادم نیست کی خوابم برد
انگار تو خواب گرمم شد و تبلت رو برداشتم و گرفتم سمت کولر دیدم کار نمیکنه
از سایلنت که درش می آوردم کاملا یادمه
باز کار نکرد
گوشی خونه رو گرفتم سمتش و دکمه ها رو زدم
باز کار نکرد
باطری ها
جلبجاشون کردم و چند بار زدم لبه ی تخت واقعا داشتم آبپزمیشدم
یهو یادم اومد اینجا سمنانه
من نزدیک به یکسال و نیمه که دیگه تو اتاق خودم نیستم.
من دیگه کولر گازی ندارم.
- ۹۵/۰۵/۰۵