خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

مسجد امام سمنان (مسجد سلطانی)

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ق.ظ

شنبه شب به اتفاق مهسا و عظیم و متین و بابا و مامان متین رفتیم سمنان گردی. بابا و مامان خیلی زود از ما جدا شدن و ما 4 تا پرسه میزدیم توی بازار سرپوشیده سمنان و تکیه ناسار و مسجد جامع سمنان و بعد تکیه پهنه. بعد از گذری که به مسجد امام یا مسجد سلطانی یا مسجد شاه سابق میخورد وارد مسجد شدیم. تا الان که 32 سال از سنم گذشته، یادم نمی اومد اولا یه بار درست و حسابی به قصد دیدن این مسجد رفته باشم اونجا و ثانیا اینکه شب رفته باشم اونجا. آقا من تا وارد صحن مسجد شدم، دیگه با مهمونا کاری نداشتم. ابهتش منو گرفت. یه مسجد چهار ایوانی عـــــالی و ماه شب چهارده هم که تو آسمون می درخشید. واقعا حسرت خوردم که چرا زودتر نرفتم اونجا. به متین گفتم اگه این بنا توی یه کشور دیگه بود، قطعا شب و روز انتظار میکشیدم تا اون بنا رو ببینم. همینه که میگن یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم.
عکس مسجد رو براتون میذارم، فقط عکس مال روزه، حالت شبش رو خودتون متصور بشید.
پ.ن:
روزهای خوبیه. امشب متین خبر داد که امتحان بیمه رو قبول شده.



  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی