خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

وصیت نامه من به وحید

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۲ ق.ظ

دلبر جانم

اگه جواب خون مخفی من مثبت شد این کارها را به ترتیب انجام نده

به مرگ عادیانه فک کن

جوری برنامه ات را تنظیم کن که به من پیوندی

توی خونه ی من زن نیار

ماشین مرا بده مهسا

طلاهای مرا بده مامانم

کتابها را بذار کتابخانه ملی رشت

لباسها اردوگاه افاغنه    کفش و کیف اکسسوری های دیگه هم جزوشه

وسایبل خونه را خاک بر سرت اگه بفروشی چون با خون دل جمع کردم

من دیگه چیزی ندارم

رمز ایمیل و اکانتها هم همون متین فلانی صفر یک است.

رمز کارتهای بانکی هم ۶۸ میلاد است.

لوازم الکترونیک هم مال تو.

اگر خواستی زن بگیری توی این خونه نباشد.

زن شمالی نباشد.

دکتر نباشد.

موهاش هم پسرونه با چشم ابرو مشکی نباشد.

پوستش تیره نباشد.

و زیاد حرف نزند.

دقیقا نقطه مقابل من باشد.

با بچه ها دوست نشود.

پرنده ها را بده به بابای مهندس ک .

زنت نباید عکس مرا ببیند.

عکسهای عروسی را بده مهسا.

بعد همین دیگه.

جان مامانت فک نکن شر و ور گفتم.

این یه وصیت نامه واقعیه.

موقع دفن کردن هم منو ببوس.

بعد بلند بگو متین زودی میام که من راحت بخوابم.

مثل احمقها اشک نریز.

تف به روت اگه سمنان دفنم کنید.

سنگ قبرم هم باید پر از نوشته باشه و گرانیت قرمز یا جگری.

اون عکس پاسپورت هست که با شال انداختم بذار سر قبرم ولی اگه فک میکنی غیرتت نمیذاره، نذار.

بعد بیا خونه و بالش منو سفت بغل کن و بنداز دور.

به خودت بگو اون تنها زن احمقی بود که هر یه ربع عاشقم میشد و چند دقیقه بعد باز فاز عوض میکرد.

اون لحظه من عاشقت میشم.

بعد مگافن بخور و چند روز بخواب و از مهندس ص ترام بگیر و بزی.

این بزی واقعا عجیبه

بِزی دلبر جان خوشکل پشمالو دماغ دراز چهارچشم شکم گنده خوشبوی مهربون خودم

شب هفت هم کباب تورنگ طلایی بده با اشپل

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی