خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نامه شب اول

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ق.ظ

بانوجان سلام

خیلی یکهویی رفتی و ما تنها شدیم. من و طوطی هایت

تا تو نباشی صدایی و حرکتی و جنبشی از این خانه بلند نمیشود

سکوت محض است و صدای بیدار شدن مرگ از خواب

گفتیم نامه ای بنویسیم. بچه ها هم از من خواستند از زبان آنها هم بنویسم. کز کرده بودند گوشه قفس و دست و دلشان به خواندن نمیرفت. 

سخت است که نیستی. تو باش و هر کاری هم دلت خواست بکن. 

تا به رشت برسی ما مردیم و زنده شدیم خصوصا وقتی جواب تلفن را نمی دادی.

کاش بدانی چقدر جایت خالیست. 

و حرف آخر

لعنت به زمان که انقدر زود میگذرد. بهمن آمد و همین چند روز دیگر می شود دو سال که شریک هم شده ایم. باورت میشود بانو؟

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی