خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

زوال کلنل

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۰ ق.ظ

رو شروع کردم

گوه به ان  قلاب   شد

دلم تیر کشید

راستی با اومدن خون، مهشیدمون پرید

اولین باری بود که از دیدن خون پریودم ضجه میزدم و به پهنای صورت اشک میریختم

بچه چه غلطیه آخه

وحید گلاب و عسل آورد، لرز کردم و بیهوش افتادم

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

برای اومدن مهشید وقت هست هنوز، خودتو اینقد اذیت نکن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی