خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سلطان مسعود مستهجن باز

شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ب.ظ

دیشب بود که طبق معمول هر شب تاریخ بیهقی میخوندم. رسیدم به مجلد ششم و جایی که بیهقی داستان خیشخانه رو تعریف میکنه. لامصب سلطان مسعود غزنوی عجب آدم اهل حال و هولی بوده. اون موقع که ادوات امروزی برای تماشای فیلم های مستهجن و صحنه دار نبوده، ایشون امر کرده بودند که در و دیوار اون محل خلوتش رو عکس های مستهحن (به قول بیهقی الفیه) بکشند و خودش با خلوتیان اونجا مشغول بوده. باز جالب تر اینه که سلطان محمود (پدر سلطان مسعود) کلی بپا داشته برای پسرش، بعد پدر خبر نداشته پسرش از خودش زرنگ تره و توی دربار بپای مخصوص داره که مهم ترینش عمه سلطان مسعود و خواهر سلطان محمود (حره ختّلی) و خادم مخصوص سلطان محمود بوده. ماجرای بیهقی در مورد فرستادن یه پیک برای دیدن خیشخانه خیلی جالبه و رکبی که مسعود از طریق خادم مخصوص به باباش میزنه از اون جالب تره.
کتاب خیلی خوبیه. باید حتما یک بار خوندش.

پ.ن:
متین به نشانه قهر رفته بیرون از اتاق
میگم آروم تر حرف بزن، صدا میره پایین، ناراحت شده. چه کنم من؟؟؟ 
  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

بمیر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی