خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آی امان از

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ق.ظ

این دوست داشتنیهای بیوقفه

دیروز کلاس اول ۷ و نیم تا ۹ رو سر کردم.حدود وسط کلاس دوم مرگ یواش بواش خودشو نشونم داد زنگ زدم آقا.

سخاوتمندانه مرخصی گرفت گرچه میدونم این کار خیلیییی بعید بود.آوردم خونه ، صبحانه داد ، منو خوابوند و وقتی بیدار شدم ۴ ساعت بود که مرده بودم.

دیشب بهم گفت من زن ندارم، یه دختر ۸ ساله دارم و پشت بند این حرفش من واقعا حس ۸ سالگی بهم دست داد .صبح چشامو که وا کردم موهامو رنگ مشکی گذاشتم و بینهایت فرشم.عاقا این جمله ممله ها چقد رو زن اثر داره.بیشتر و بیشترش کن

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی