خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

پدر زن کبیر من، سلطان من

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۴۸ ق.ظ

پدر متین بی نظیره. هم صحبتی باهاش غنیمته. هر دفعه میاییم رشت، خداخدا میکنم خلوتی دست بده تا با هم حرف بزنیم. امشب چنین فرصتی دست داد و به همراه باجناق نشستیم پای صحبتهاش. از تسبیح شروع شد و رسید به انسان کاملِ عزیزالدین نَسَفی. مونده بودم. هر دفعه حرف میزنه یه گرهی از گره های ذهنی منو باز میکنه. دفتر کارم رو آوردم و نشونش دادم که انسان کامل یکی از موضوعات کاری من بوده.

خلاصه این کبیر ما خیلی خوش صحبته و حرفاش تا عمق جان آدم اثر میکنه و چون همه مسائل رو درک کرده و خوب حلاجی کرده برای خودش، خیلی هم ساده و روون به آدم منتقل میکنه.

دمش و گرم و سرش خوش باد و انشاالله فرصتی بشه تا مجاور ایشون بشیم و از نفس گرمش استفاده ببریم. چنین باد.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی