خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سالگرد خاله متین

پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ق.ظ

 اومدیم رشت. توی اتاق دراز کشیدم. هوای سردی هم از شیشه ها رد میشه و قشنگ حس میشه. عصر مراسم سالگرد خاله متینه. 

تموم مسیر اومدن دلم میخواست بزنم بزرگراه آزادگان و تموم مسیر تهران کرج رو با بمب اتم نابود کنم که انقدر ترافیک داره و فارغ التحصیل ها و اساتید ترافیک ما علی الخصوص جناب دکتر چرا کاری نمیکنن. خروجی اینا توی همچین جاهایی باید مشخص بشه.

متین از خود تهران تا رشت نشست پشت فرمون. انقدر تند اومد که به قرارش با افسانه خانم برسه. شب عجب شامی زدیم با سیر و ترب و برگ ترب و ماست چکیده و ...

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی