خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

چرا دیگه اینجا نیستیم؟

  • . خزعبلات .

چهارشنبه اومدیم رشت و فردا هم انشاالله عازمیم. البته به این دفعه به همراه مهسا و مامان. الان متین و مامان رفتند به گربه های پارک غذا بدن. منم روی کاناپه قهوه ای اتاق مجردی متین لش کردم و دارم راپسودی ایرانی امین الله حسین رو گوش میدم. اول صبحی تا بیدار شدم دستم رفت سمت موبایل و خبر فوت عزت الله انتظامی رو شنیدم. کبیر هم رفته بیرون. دو روزه دارم با دستگاه کیفیت توان ور میرم که بتونم باهاش ارتباط بگیرم که راه بده نیست که نیست. دیروز به اتفاق عظیم رفتیم و اگزوز ماشین رو درست کردم و 210 تومن پیاده شدم. عظیم تارش رو آورده بود و تمبک مهسا و توی اتاق کنسرت چهار نفره راه انداختیم. مهسا دف زد و متین هم میخوند. رشت خود بهشته واقعا.

ضمنا یه چیز جالب. هر دفعه که میاییم رشت، کبیر یه کتاب تازه معرفی میکنه، اونم به صورت اتفاقی. یعنی اینکه شروع میکنه به حرف زدن و بین حرفهاش یهو یاد چیزی میفته و یه کتاب از کتابخونش میاره بیرون و معرفی میکنه. کتاب این بار هم به دلیل مرگ "لئونارد لویزن" که موضوع حرف ما بود، "فراسوی ایمان و کفر: شیخ محمود شبستری" شد و حالا شده فتح بابی مثل همیشه برای موندن توی صندوقچه ذهن و انشاالله برای مطالعات بعدی. الان مامان از پارک اومده و گفت متین پیش گربه ها مونده. 

  • . خزعبلات .

دیروز متین کاپ جام جهانی برام خرید به عنوان هدیه سالگرد ازدواج رشت. توی آسمونام. همش بهش نگاه میکنم. یاد تموم بچگیم که دلم میخواست یکی از روش داشته باشم.

  • . خزعبلات .

عارفه مادر اومده. سه شنبه عصر رفتیم دنبالش به تهران. فردا هم قراره بره. دلم تنگ میشه براش.

  • . خزعبلات .

از عزیزان که فرح من براشون مهمه.

اسم عمه ش مرضیه س.

با گریه میگیره.

  • . خزعبلات .

به یه فمیلی من بازنشسته تبدیل شده

کمترین تحرکی

کمترین نشاطی

برای من که تو غربتم و با خروار خروار آرزوی دست نیافتنی ، تف و لعن میفرستم به شرایط جامعه کنونی، سرپا نگهداشتن خودم بار اضافه س، فک کن کنار خودت یه معلول ذهنی جسمی هم داشته باشی.

تو رو به شرفتون قسم زیر این پست واسش کامنت بذارید.

کوچکترین نظر یا حتی فحش شما بهش، میتونه برام مفرح باشه.

دمتون گرم.

  • . خزعبلات .