خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

سفری که از جهارشنبه عصر حدود ساعت ۱۶.۴۵ آغاز شده بود، ساعت ۲۰.۳۰ امشب به پایان رسید. متین یزد رو ندیده بود و خوشحالم که رفتیم و یزد رو دید. خودم سال ۸۷ اولین بار با دوستام رفته بودم. این دفعه باغ دولت آباد و هتل مشیرالممالک رو که قبلا ندیده بودم، دیدم.

یه شب خونه عموی آرمین بودیم که شبی موندگار شد. از جاده جندق برگشتیم. خیلی جاها رو ندیدیم، ولی بدک نبود. امان از آراد که چقدر بچه تو دل بروییه.

تا رسیدیم دوش گرفتیم و شام و پایین بودیم. خسته و مونده جفتمون روی تخت و متین داره سریال می بینه. 

  • . خزعبلات .

یکشنبه ای که گذشت متین از سفر گنبد برگشت. با دستانی پر از پارچه. 

پریشب برای اولین بار تصویر همسر شاهرخ مسکوب رو توی کتاب حدیث نفس حسن کامشاد دیدم و دیشب نام خانوادگیشو توی همون کتاب. کتاب جالبیه و قلم خوبی هم داره. کلا کتابهای بیوگرافی و خصوصا اتوبیوگرافی حرف نداره.

دیروز اتفاقی دیدم توی سایت آمازون، آلبوم راپسودی های ایرانی رو گذاشته. شب که رسیدم خونه به عارف توی آمریکا پیام دادم و برام دانلودش کرد.

چه ذوقی کردم و همون شب چند تا قسمتشو گوش دادم.

فردا انشاالله عازم یزد هستیم با آرمین و زهره. خدا رو شکر اوضاع بر وفق مراد. دیشب علی رو از ایستگاه راه آهن آوردم که از مشهد و سفر کاریش بر می گشت. بیماری پشت سر مامان هم چیز خاصی نبود خدا رو شکر. متین داره توی آشپزخونه قیمه پلو درست میکنه که بوش همه جا پیچیده. 

  • . خزعبلات .

شدم.

اینجا چرا دیگه خونه ی من نیست؟

  • . خزعبلات .