خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آخرین آبادی

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۵۳ ب.ظ

دیروز و پریروز، میامی بودم. دو روز فوق العاده خسته کننده. روز اول باز خوب بود که روز دوم مخم و اعصابم بهم ریخت. یکشنبه قرار بود بمونم میامی که شانس آوردم و برگشتم سمنان. ساعت 18 عصر بود که رسیدم.
اما دیروز ساعت 20:30 رسیدم خونه و کلاس دانشگاهم هم پرید و فقط از خدا میخوام این ترم تموم شه که انقدر شرمنده دانشجوهام نشم و جوری خسته و داغون بودم که خوابم نمی برد. آخر هم ساعت 3 صبح خوابیدم. دیشب نشستیم و با متین فیلم "آخرین آبادی" رو دیدیم. همون فیلمی که توی بچگی هام دیده بودم و اسمش رو یادم نمی اومد. کل اینترنت رو گشتم و پیداش نکردم و همونجور که گفتم، یه شب اتفاقی توی پاساژ اسکان که رفته بودیم یه سری فیلم و آلبوم موسیقی بخریم، پیداش کردم.
این فیلم ها اصلا تاریخ مصرف ندارند، خصوصا برای ما که اون دوران و اون جنس آدم ها و اون نوع لباس پوشیدن و اون نوع سلوک رو درک کردیم. خیلی به دلم نشست. یه فیلم کوتاه ولی فوق العاده عمیق و اثرگذار و از اون دست فیلم هایی که ساعت ها باید بشینی در مورد جوانب مختلفش حرف یزنی. مجید مجیدی با این فیلم و فیلم هایی از این دست (خصوصا اونهایی که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته)، دین خودش رو به ایران و بچه های ایران ادا کرده. نکته جالب این بود که سید مهدی شجاعی به همراه مجید مجیدی فیلم نامه این کار رو نوشته بودند و شعر محمود کیانوش و صدای نوستالژیک پری زنگنه توی فیلم که هیچ اسمی ازش توی تیتراژ  نیومده بود، فیلمی رو ساخته بود که به نظرم اگه آدم هزار بار هم این فیلم رو ببینه، بازم دلش میخواد دوباره برگرده و مو به مو ببینتش.
  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی