باتری گوشیم
پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۳:۴۶ ق.ظ
روی دو درصده. شاید بعدا بیام تکمیلش کنم. ما مهر ۱۳۸۲ آشنا شدیم و حالا بعد بیست سال دوماه کم ، کنار هم دراز کشیدیم و از ته دل میخندیم.
تمام پسرای دانشکده رو از نظر گذروندیم. مادر و پدرهامون رو فحش کش کردیم. از مریضیها و رازهای مگو گفتیم. از بدیها و خوبیهای همدیگه.
زشتی و زیبایی هم
پیشرفت و غم و شادی و بی عقلی و زرنگی هم
من و نگار و مرجان و الناز و مریم و هیلا بیست ساله که دوستیم. روژین منچستره، شهلا انتاریو...
دلم واسه فریده و سولماز و نسرین و چشمه هم تنگه
بچه های دانشکده ادبیات و علوم بازرگانی ارومیه، ورودی ۸۲ دوستتون دارم
- ۰۲/۰۶/۰۲