خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

رشت گردی بعد از 6 ماه

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۴ ب.ظ

اگه بخوام این مدت 10-12 روز گذشته رو توی دو کلمه بگم که چه جور گذشت، فقط میتونم بگم: ماموریت هر روزه برای نظارت و سفر رشت. سفر رشت که خیلی خوب بود. بعد حدود 6 ماه رفتیم رشت. روز چهارشنبه 5 تیرماه، متین از سمنان حرکت کرد و حدود ساعت 14 رسید پیش من و با هم رفتیم سمت رشت. تا خود رشت رو متین پشت فرمون نشست. اول رفتیم خونه مهسا و عظیم و بعد هم خونه بابا و مامان متین. روز بعد رفتیم پیش دکتر رادمهر برای درست کردن دندون متین. منم عکس از دندون 6 خودم گرفتم و فهمیدم دکتر من توی سمنان چه بلایی سرم آورده. عصر متین رفت پیش یه دکتر دیگه. روزها و شبهای بعد به دیدن بستگان گذشت و جالب ترین جاش همون پنجشنبه شب بود که با عظیم یه میکروفون بلوتوثی خریدیم و چقدر اون شب خندیدیم. همون شب رفتیم خونه دایی متین که چقدر خوشگل بود و خواستنی. فردا به دیدن بابا بزرگ و مادربزرگ متین رفتیم. شب هم خونه خاله متین بودیم و اونجا عظیم سه تار زد و منم با اون میکروفون کذایی، رباعیات خیام می خوندم. 
فردا میخواستیم برگردیم که یکی از همکارها پیامک داد و گفت فردا خبری نیست. رفتیم ایران پوپلین و به متین گفتم میخوای فردا رو مرخصی بگیرم و او هم گفت چرا نه. به رضا زنگ زدم و جواب نداد. پیامک دادم. خبری نشد و ما به سمت رودبار حرکت کردیم. بیست دقیقه بعد رضا زنگ زد که مشکلی نیست. ترافیک هم وحشتناک بود. یعنی اگه میخواستیم با همون وضعیت برگردیم تا فردا صبح هم به سمنان نمی رسیدیم. برگشتیم سمت رشت و اون شب رو اونجا موندیم و فردا اومدیم سمت سمنان.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی