شما میشنوید بیزی.
یه چیزی بگم، دوستان تا وقتی حالت خوشه سراغ ازت میگیرند، افتادی در ورطه ، رفتی که رفتی.
آخرین بار عید بود فک کنم خبری ازمون گرفتند.خب طبیعیه.
من درصدد خرید میلو هستم.پرشین سوپرفلت اسموکی.مامان فداش
- ۰ نظر
- ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۲:۴۱
شما میشنوید بیزی.
یه چیزی بگم، دوستان تا وقتی حالت خوشه سراغ ازت میگیرند، افتادی در ورطه ، رفتی که رفتی.
آخرین بار عید بود فک کنم خبری ازمون گرفتند.خب طبیعیه.
من درصدد خرید میلو هستم.پرشین سوپرفلت اسموکی.مامان فداش
بدجور داره فشار میاره.عمیقا دلم بچه میخواد وحید این اواخر خیلی شل شده.اون گارد عصبی باز شده و گاهی اسم پیشنهاد میده و درباره ی دخترش و یا چهره ش باهام حرف میزنه.
من هم میرم تو دیجی کالا دنبال خرت و پرت میگردم و تو ذهنم یه پارک کودک بزرگ وسط هال میسازم.
وحید لیاقت بابا بودن داره ولی من سگ اخلاقم.زود پشیمون و دلزده میشم.تنوع طلب بیش از اندازه ام.
دوساله خونه رو کاملا پر کردم و به وضوح نیاز داریم بریم جای بزرگتر.علی رغم استخدام وحید و مشکلات خروج از کشور کچلش کردم بریم سئول و فعلا تا هند کوتلاه اومدم.به ندرت از کسی خوشم میاد و به ندرت یه فعالیت میتونه درازمدت برام لذت بخش باشه.خب
با این اوصاف من مادر شدن رو ..
شاید ببوسم و بذارم کنار
تا اینستای بهمن کلباسی هم رفت.
او هم واسم نوشت تند تند نوشتم.
بیشتر احساسات ما تحت تاثیر آنهاست.مثل احساس حماقت بار رای دادن.عاشق شدن.مادر شدن و ...
یک آدم عاقل که من باشم، میرود بیست متر عقب تر، وایمیستد به معرکه و مهلکه هورمونهایش نگاه میکند.
بعد میبیند جهلانگیری با میرسلیم فرقی ندارد، خیلی هم عاشق وحید نیست و عمیقا از فرزند بیزار است.
نرفتیم.من سونو نرفتم و علی رغم ترس و دلهره ی عجیبم نسبت به سرطان کبد یا تخمدان یا هر کوفت دیگر و در نازلترین حالت آپاندیسیت وقت نشدبروم جواب آزمایشم را بگیرم.این روزهام به استرس چی بپزم گذشت و با وجود اینکه سنگ تمام گذاشتم، در نبود وحید مهمانیها لطفی نداشت.
هر روز هفت صبح رفت و ده شب برگشت قربان جانش.
من بدجوری دیوانه ش هستم
دبشب تا ۳ با مامان وز وز کردم.وحید بیرون بود.بابا اتاق مطالعه خوابیده بود و مامان پیش من.نصفه شب مامان و با وحید اشتباه گرفتم نزدیک بود بهش تجاوز کنم.۶ پشه اومد و بیدارم کرد.تا الان که گیج خوابم ولی رو مبل لمیدم ببینم چی میشه.مهمونا چرا نمیرند؟من اعصاب ندارم
الان که وحید رفته تنهام.
خیلی تنها
و خیلی غریب
وحید داره میره میامی