دیشب یهویی بابای متین حرف هندسه فراکتال ها رو پیش کشید و بحث رسید به مثلث سرپینسکی. منم که قبلا روی این زمینه ها کار کرده بودم یه برنامه توی متلب نوشتم و برنامه رو اجرا کردم. تا نتیجه رو دید، چنان تعجب کرد که حد نداشت. خیلی ذوق کرده بود. منم درگیر کرد و به یه سری چیزای جدید فکر کردم.
امروز رشت هوا عالی بود، حتی عالی تر از دیروز. روزه هم این چند روز بدجوری بهم ساخته. دیشب رفتیم خونه خاله متین و چقدر خندیدیم. من سیبیل هیتلری گذاشته بودم و "سرو چمان" رو خوندم و دایی متین هم اومد و تا سحر بیدار بودیم و گل می گفتیم و گل می شنیدیم.
ضمنا خدا رو شکر متین با من بهتر شد و کدورت کمی تا قسمتی مرتفع شده. الان هم مشغول تماشای والیبال ایران و ایتالیا هستم و متین هم خیاطی میکنه.
رشت که میام به دلیل وفور کتاب توی خونه پدرخانوم، کتابهای مختلف رو ورقی میزنم. امروز فهمیدم "جام مارلیک" توی رودبار پیدا شده و کتاب "مشتاقی و مهجوری" رو مطالعه کردم.
دم پدر خانوم گرم که رفت و برای افطاری سبزی خرید. واقعا رشت بهشته. بهشت وعده داده شده الهی همین جاست. شک ندارم.