خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

جمعه گذشته با باجناق و همسرش و متین رفتیم به سمت خوریان و چاه نفت اونجا. فرداش هم کلا توی جاده بودیم. از ساعت 10 صبح تا ساعت 12 شب. رفتیم کاروانسراهای سنگی و شاه عباسی آهوان. بعد رفتیم مسجد تاریخانه و از جاده توسکستان رفتیم به گرگان و از گرگان به ساری و بعد هم از جاده کیاسر اومدیم خونه. دیشب مهمون بابا و مامان بودیم و امروز اول صبح هم زمان با رفتن من به اداره برای کشیک، اونا هم به سمت رشت حرکت کردند. خوش گذشت و زمان عجیب زود سپری شد. همه زندگی همینه. سرشون سلامت و انشاالله همه خوش باشند و کلی خاطره خوب از هم به یادگار بذارن.

  • . خزعبلات .

ساعت 5 عصر، باجناق و خواهر خانم به خونمون رسیدند. انشاالله یه تعطیلات خوب رو با هم رقم بزنیم. الان باجناق توی اتاق مطالعه که کاربری اتاق مهمون ما رو داره مشغول استراحت و متین و مهسا هم توی هال مشغول حرف زدن هستند و منم بعد مدت ها با لپ تاپ روبروی تی وی مشغول تایپ هستم. شام امشب رو هم قراره از یاسین بگیریم و دلی از عزا در بیاریم.

  • . خزعبلات .
روز سه شنبه تولد من بود و متین هم کل دوستان من رو دعوت کرده بود. جوری هم رفتار کرده بود که اصلا بو نبرده بودم قراره برام تولد بگیرند. وسط مهمونی گفت با طاهر برم خونشون تا غذای باربد رو بدیم. بعد رسیدن به خونه دیدم کل خونه رو با بادکنک تزیین کردند و متین کیک تولد با عکس 7gbax تهیه کرده. از تعجب خشکم زد. نتونستم از متین اونجوری که باید تشکر کنم. خودش از این بابت ناراحت شد، ولی عجیب توی دلم به یادش بودم که هر کاری برام میکنه. دلم میخواد سالیان سال پیشش باشم و با هم زندگی کنیم و منم تموم هوش و حواسم و توجهم به او باشه. از همین جا بابت اینکه اون شب بابت بهت و حیرتم نتونستم ازش تشکر کنم عذر میخوام. جان تو قربان. تی بلا میسر.
  • . خزعبلات .