اتفاقات اخیر ایران، یعنی شهادت قاسم سلیمانی و سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی، علاوه بر کلی مسائلی که میشد ازشون استنباط کرد و علاوه بر تمام فشارهای روانی که بر ما گذاشت، برای شخص من یه نکته جالب دیگه هم داشت: موجودات آفتاب پرست. این موجودات که اسم انسان رو به عنوان یه اسم به یدک می کشند، شده بودند صاحب عزا و منتقد حکومت و همش توی شبکه های اجتماعی پست و استوری و نقل قول و هشتگ ۱۷۶ و سیاه کردن پروفایل و ری پست کردن پستهای دیگران و ... خلاصه کاری نبود نکنند.
خب بعضی از این گونه آفتاب پرستان رو از نزدیک می شناسم و آبا و اجدادشون رو نیز که ید طولایی در چاپلوسی و دستمال به دستی حکومت و ... دارند. یه عده هم که رفتند اونور آب و ادای روشنفکرها رو برای ما در میارن. بابا هر کی شما رو نشناسه من یکی که تو و کس و کارت رو میشناسم. باباهاتون توی همین حکومت بالا رفتند و صف اول همه مراسم ها بودند و حتی الان هم هستند. پول همین حکومت رو خوردید بعد رفتید اونور ادای آزادیخواهان رو در میارید؟ حقا که پست تر از منافق و دورو، موجود وجود نداره. این جماعت فردا حکومت عوض بشه، مجیزگو و چاپلوس و دستمال به دست حکومت جدید میشن. تو بگو فردا همجنسگراها قراره حکومت رو به دست بگیرند، اینا اولی تو صف ایستادن برای .... دادن. حالم از همشون بهم میخوره ولی به بهانه این اتفاقات، نقاب از چهرشون افتاد و عیان، خوی خودشون رو به ما نشون دادند.
پ.ن ۱:
من حکومتی نیستم ولی بدم میاد کسی که از این حکومت خورده و با همین حکومت توی دهن ماها زده و الانم رفته فرنگ، بخواد برای من ادای آزادیخواه ها رو در بیاره. اینها حق حرف زدن ندارند. جماعت آفتاب پرست.
پ.ن ۲:
واقعا بعضی جملات فارسی در عین ظاهر بدشون، به تمام معنا، معنا رو منتقل می کنند. دلم نیومد ننویسمش. آقا شما که بکارت وجدان و شرفتون رو به n نفر دادید و الحق عروس هزار دامادید، وجدانا، عرفا، عقلا، جان همون شرع خودتون، "برای ما ادای تنگ ها رو در نیارید". والسلام
- ۰ نظر
- ۳۰ دی ۹۸ ، ۰۲:۱۷