دیروز با جدل عظیمی که پیش اومد، بعد از اتمام دوره مجازی من، حدود ساعت 6 عصر رفتیم بیرون. رفتیم پیش مشاورین املاک و چند تا خونه هم دیدیم. یعنی جوری آتیشی بودم که عزمم رو جزم کرده بودم برای اجاره خونه. بگذریم که وسعمون می رسید برای اجاره، ولی من موندم ملت چه میکنن با این قیمت ها. اولین بار بود که می رفتیم املاکی. شب رسیدیم خونه و از فرط بدی حال، زود خوابیدیم.
امروز صبح هم اداره نرفتم و نشستم پای دوره. ساعت 12:30 مامان زنگ زد و با متین رفتیم پایین و حرف زدیم و اومدیم بالا. عصر که شد متین گفت امشب شام سفارش بدم و بریم پایین. قرار و مدار رو با مامان و بابا گذاشتیم و شام رو آوردند و همون پایین خوردیم و خدا رو شکر آرامش به خونه برگشت.
متین هم گفت دلش نمیاد اون همه پول اجاره و پول پیش بدیم و همین جا باشیم و بگذریم از این تفاوت دیدگاهها و با پولش حالش رو ببریم. دوره هم تموم شد و میرم برای آزمون چهارشنبه. فردا بعد چهار روز میرم اداره. همین
- ۰ نظر
- ۲۲ تیر ۹۹ ، ۲۲:۳۵