بعد از پنج ساعت و نیم رانندگی، بالاخره از رشت رسیدیم سمنان و این تعطیلات هم به سر رسید. فردا کشیک هستم و شنبه هم آغاز سگ دوی سال جدید. به قول رضا صادقی، وایسا دنیا، من میخوام پیاده شم.
خزعبلات
روزمره های یک زندگی دو نفره
طبقه بندی موضوعی
-
موسیقی
(۴۵) -
کار
(۵۴) -
کتاب
(۳۰) -
سفرهای رشت
(۴۰) -
امیر
(۱۶) -
فیلم و مستند
(۳۵) -
سفرها
(۸)
بایگانی
- آبان ۱۴۰۳ (۸)
- مهر ۱۴۰۳ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۳ (۴)
- مرداد ۱۴۰۳ (۱)
- تیر ۱۴۰۳ (۸)
- خرداد ۱۴۰۳ (۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۱۰)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱۶)
- اسفند ۱۴۰۲ (۸)
- بهمن ۱۴۰۲ (۹)
- دی ۱۴۰۲ (۹)
- آذر ۱۴۰۲ (۱۰)
- آبان ۱۴۰۲ (۹)
- مهر ۱۴۰۲ (۸)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱۵)
- مرداد ۱۴۰۲ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۲ (۵)
- خرداد ۱۴۰۲ (۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۳)
- بهمن ۱۴۰۱ (۸)
- دی ۱۴۰۱ (۵)
- آذر ۱۴۰۱ (۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۳)
- مرداد ۱۴۰۱ (۵)
- تیر ۱۴۰۱ (۳)
- خرداد ۱۴۰۱ (۸)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۰)
- اسفند ۱۴۰۰ (۹)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۴)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۰ (۸)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱۴)
- تیر ۱۴۰۰ (۲۳)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۶)
- فروردين ۱۴۰۰ (۱۳)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- بهمن ۱۳۹۹ (۳)
- دی ۱۳۹۹ (۶)
- آذر ۱۳۹۹ (۸)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۰)
- شهریور ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۳)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۰)
- آبان ۱۳۹۸ (۲۱)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۱)
- تیر ۱۳۹۸ (۶)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۴)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۰)
- اسفند ۱۳۹۷ (۴)
- بهمن ۱۳۹۷ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۱۳)
- آذر ۱۳۹۷ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۵)
- مرداد ۱۳۹۷ (۶)
- تیر ۱۳۹۷ (۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۶)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱۵)
- اسفند ۱۳۹۶ (۹)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱۳)
- دی ۱۳۹۶ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۲۶)
- آبان ۱۳۹۶ (۵)
- مهر ۱۳۹۶ (۱۴)
- شهریور ۱۳۹۶ (۹)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۶ (۸)
- خرداد ۱۳۹۶ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۶ (۲۶)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۲۱)
- دی ۱۳۹۵ (۱۲)
- آذر ۱۳۹۵ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۸)
- مهر ۱۳۹۵ (۲۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۲۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۷)
- تیر ۱۳۹۵ (۳۵)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۳۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۹)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۳)
- بهمن ۱۳۹۴ (۵۸)
- دی ۱۳۹۴ (۷۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۶۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۵۰)
- مهر ۱۳۹۴ (۴۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲۲)
- تیر ۱۳۹۴ (۳۳)
آخرین مطالب
-
۰۳/۰۸/۲۸تحویل شیفت از علی
-
۰۳/۰۸/۲۱اندر احوالات هفته سوم آبان ۱۴۰۳
-
۰۳/۰۸/۱۴در راه جلسه تهران
-
۰۳/۰۸/۰۸۴، ۵، ۶. ۷ و ۸ آبان ۱۴۰۳
-
۰۳/۰۸/۰۳سوم آبان ۱۴۰۳
-
۰۳/۰۸/۰۳تقریبا هر روز
-
۰۳/۰۸/۰۲دوم آبان ۱۴۰۳
-
۰۳/۰۸/۰۱اول آبان ۱۴۰۳
-
۰۳/۰۷/۳۰سفر ۵ روزه به تهران برای درمان مادر
-
۰۳/۰۷/۳۰شانس زندگی
وقایع و شرایط دست به دست هم دادند تا ما لحظه سال تحویل رو در منزل دخترهاله های متین باشیم. من و متین و سه دخترخاله متین. تا لحظه سال تحویل، مشغول حکم بودیم. خلاصه که وقت اومدن به رشت، فکر نمی کردیم لحظه سال تحویل رو اونجا باشیم. الان متین به اتفاق نرگس، رفته منطقه آزاد انزلی و مشغول خرید و گشت و گذار در اونجاست.
اما در مورد این چند روز خودم. یه مستند و یه فیلم مصاحبه دیگه از ع.ص دیدم و بیشتر بهش علاقمند شدم. دیشب قبل خواب، تصمیمی که از قبل سال گرفته بودم رو عملی کردم و توی دوره مقدماتی زبان برنامه نویسی "پایتون" در مکتب خونه ثبت نام کردم و جالب اینکه مدرس دوره "امیرعماد میرمیزانی" یا همون "جادی" هستند.
احتمال بسیار زیاد، فردا پنجشنبه به سمت سمنان حرکت کنیم. فردا هم اول ماه رمضان هست و باقی ماجرا. تا چه پیش آید.