دیروز در خبرها خوندم که حسن کامشاد، مترجم نامدار، در سن ۱۰۰ سالگی در لندن درگذشت. به واسطه شاهرخ مسکوب، با حسن کامشاد آشنا شدم. دوستانی که از نوجوانی و از اصفهان با هم دوست بودند و این دوستی تا مرگ شاهرخ مسکوب در فروردین ۱۳۸۴ شمسی ادامه داشت و اتفاقا با پایمردی حسن کامشاد بود که پیکر مسکوب به ایران برگشت و در ایران آرام گرفت. عکسی از حسن کامشاد هست که در کنار اردشیر (پسر شاهرخ)، زیر تابوت شاهرخ مسکوب رو گرفتند و در حال تشییع پیکر در جوار تالار وحدت هستند.
کتاب "حدیث نفس" به قلم حسن کامشاد، زندگینامه خود نوشته اوست در دو جلد که بسیار از خوندنش لذت بردم و نکات عمیق و ظریف در اون وجود داره.
در کتاب "روزها در راه" بسیار از حسن کامشاد نام برده شده و گویی این دوستی مسکوب و کامشاد، از اون دوستی های یک دست و صاف و بی ریای تاریخ بوده.
حسن کامشاد همیشه دوست داشت تا سوگنامه مرگش رو شاهرخ مسکوب بنویسه، از اون سوگنامه هایی که به قول خودش در رثای سهراب سپهری، امیرحسین جهانبگلو و هوشنگ مافی نوشته. ولی بازی تقدیر چنین بود که شاهرخ مسکوب از این دنیا بره و حسن کامشاد بیست سال بعد از مرگ دوستش بمونه و مسئولیت تنظیم و پیگیری چاپ آثار منتشر نشده مسکوب رو هم به عهده بگیره.
خلاصه که او هم رفت و با هفت هزار سالگان سر به سر شد. روحش شاد.
- ۰ نظر
- ۰۵ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۱۶