امروز صبح با شیمی درمانی مادر شروع شد. حدود ساعت ۹.۱۵صبح کارمون تموم شد و منزل بودیم. بعد نشستم پای لپ تاپ و کارهای اداره رو رسیدم. مادر برای ناهار لوبیاپلو درست کرده بود. چون می دونستم دوست دارم، اولین غذا رو لوبیا پلو گذاشت. همین جا بگم که واقعا شاکرم که انقدر توانایی داره که میتونه ناهار و شام درست کنه. بعد ناهار یادم افتاد که امیر (دوست عظیم) گفته بود موزه هنرهای معاصر، برنامه جذابی داره. جستجو گردم و دیدم نمایشگاه آثار "مارکو گریگوریان" برقرار شده. نام ایشون رو از زبان "غلامحسین نامی" در مصاحبه های آرته باکس شنیده بودم. خلاصه که با اشتیاق از امیرآباد به طرف موزه حرکت کردم. هوا سرد بود ولی شوق دیدار آثار نقاشی من رو به شوق آورده بود. با اینکه توی سایت نوشته بود که روزهای کاری یکشنبه و سه شنبه هست، ولی وقتی به دم در موزه رسیدم، متوجه شدم که بسته است. چند نفر دیگری هم مثل من مشتاق دیدار آثار بودند که سر خورده و نا امید برگشتیم. به آثار آقای مارکو گریگوریان در اینترنت نگاه کردم و دیدم چه قدر به نقاشان قهوه خانه که من بی حد و حصر به آثارشون علاقه دارم توجه داشته و آثار خودشون هم رنگ و بویی مثل آثار پرویز کلانتری داره.
دوباره کتاب "قطران در عسل" اثر شیوا فرهمند راد رو شروع کردم. واقعا هر اثری رو باید بیش از یک بار خوند و دید یا شنید. چون بار اول بسیاری نکات و ظرایف فراموش میشه یا اصلا بهشون توجهی نمیشه. ضمنا با گذر زمان و افزایش آگاهی و اطلاعات انسان، جنبه های دیگری از اون اثر کشف میشه.
- ۰ نظر
- ۲۷ آذر ۰۳ ، ۲۲:۳۶