دیشب رفتیم بیرون دوری بزنیم که توی میدون دیدیم ماهی می فروشند. متین هم دل و دینش رو داد به ماهی و یه ماهی خریدیم. تا نشستیم توی ماشین گفت پایه اید شام بخوریم؟ من و امین متعجب که ساعت 11:30 شب مگه میشه؟ ما که بخاطر خوردن بستنی و آبمیوه اومده بودیم بیرون، از خداخواسته رسیدیم خونه و متین سریع ماهی رو تمیز کرد و برنج دم گذاشت و ماهی درست کرد چه ماهی ای. همون جور که خودش تبلیغ می کرد، واقعا خوشمزه بود. بعدش از فط لش شدن حس بردن امین رو به خونه نداشتم و به هر بدبختی رفتیم و امین رو رسوندیم خونه و بعد افقی شدیم.
دیروز عصر با هم نشستیم و فیم "دن کیشوت" نسخه 2015 رو تماشا کردیم. زندگی کبیر بود بی برو برگرد.
امروز هم مستند "چاووش از درآمد تا فرود" رو توی سایت هاشور تماشا کردیم و بعدش من تنهایی فیلم "آتش سبز" محمدرضا اصلانی رو دیدم. مستند چاووش واقعا دردناک بود. شاید تنها چیزی که از این مستند یادم بمونه، جمله ارشد تهماسبی بود که گفت بخاطر بیکاری، یه تار یحیی رو برای کرایه خونه 1600 تومنی، به قیمت 35000 تومن فروختم. وقتی کاری نمی تونستند بکنن و همه چه تعطیل بوده. واقعا بزرگان راست گفتند بزرگترین گناه جهل است و بس. باید نقدهای فیلم "آتش سبز" رو بخونم تا بفهمم دقیقا چی می گفت. خیلی گنگ بود و با یه بار دیدن نمی شد فهمیدش. موسیقیش هم برای محمدرضا درویشی بود و صدای همایون شجریان با شعر مولانا هم خوب به آخر کار نشسته بود.
فردا روز شلوغیه. 6 صبح باید متین رو ببرم ترمینال و خودم هم برم اداره برای ماموریت شاهرود.
- ۰ نظر
- ۱۵ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۵