خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهین جهانبگلو» ثبت شده است

دیشب، سومین و آخرین دخترعموی من هم ازدواج کرد. حدود ساعت ۱۸.۳۰ به سالن رسیدیم. مراسم عقد بود و بعد سایر مهمون ها اضافه شدند. بعد مدتها بستگان رو می دیدم. شب خوبی بود.

صبح اون روز حدود ساعت ۱۰ از خواب بیدار شدم و با متین اومدیم سمنان. متین رو رسوندم آرایشگاه و خودم اومدم سر کار. تا حدود ساعت سه و نیم عصر اونجا بودم و بعد سری به منزل سمنان زدم و یه سری لباس برداشتم و رفتم دنبال متین. 

اومدیم شهمیرزاد و لباس پوشیدیم و مجدد به طرف سالن عروسی در سمنان حرکت کردیم. 

امروز جمعه، بعد مدتها به استراحت گذشت. البته متین ساعت ۵ عصر رفت مدرسه. برای بچه هاش مدرس کنکور آورده. چهل دقیقه پیش اومد و کلی قهوه آماده برای بچه های مدرسه اش برد. حس خوبیه که شاگردهای مدرسه اش رو مثل بچه های نداشته اش دوست داره.

پ.ن:

عصر وقتی متین رفت مدرسه، نشستم به مصاحبه سروش صحت با نهال تجدد در برنامه "اکنون...". بی نظیر بود. یعنی از اون آدم حسابی های روزگار ماست. واقعا از این همه دانش و در عین حال فروتنی و تسلط و جامعیت، لذت بردم. 

مهسا و عظیم برای تعطیلات این ماه رفتند به پاریس. خوشحالم که حالشون خوبه. به امید شادی همه انسانها.

دو سه روز پیش به دست خط خودم فکر می کردم. انگار عین یه موجود رنده است. برخلاف دست خط خیلی های دیگه که سالهاست دیدم و یک فرم ثابت و مشخص داره، دست خط من هی تغییر میکنه و با چند وقت قبلش فرق میکنه. عجیب بود برام.

  • . خزعبلات .