خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کامران کلهر» ثبت شده است

تا مدتها نمی دونستم چنین شخصی اصلا کی هست. تا اینکه ماجرا از موسیقی تیتراژ ابتدایی سریال "زیر تیغ" ساخته استاد حسین علیزاده شروع شد. قطعه ای با نام "سوگ" در دستگاه همایون که بسیار زیبا و گیرا بود. بعدها متوجه شدم در کتاب ده قطعه تار ۳ ایشون این قطعه هست و در بالای نت قطعه بعد از نام سوگ، نوشته شده بود "به یاد کامران کلهر". پیگیر شدم و دیدم این کامران کلهر، برادر بزرگتر کیهان کلهر بودند که در موشک باران سال ۱۳۶۶ خورشیدی تهران، به همراه پدر و مادرشون کشته شدند. بعدها در مصاحبه ای از کیخسرو پورناظری خوندم که کامران کلهر، مدتی در گروه تنبور شمس، تنبور می زدند. این اطلاعات تا همین حد در ذهنم بود تا اینکه دیروز مصاحبه ارسلان کامکار با سایت آرته باکس رو گوش می دادم و چیزی گفت که نشنیده بودم. در جایی از مصاحبه در مورد یکی از آثارشون صحبت می کردند و گفتند سال ۱۳۶۶ بود و موشک باران شهرها اوج گرفته بود. قرار شده بود از سه راه جمهوری که منزلشون بوده، به شهریار بروند که امن تر بوده. قرار بوده که کامران کلهر که در اون موقع شوهر دوم قشنگ کامکار (بعد از طلاق از محمدرضا لطفی) بوده هم همراه اونها به شهریار بره، اما قرار میشه قبل رفتن، کامران کلهر سری به منزل پدر و مادرش بزنه که میره و همون موقع میدون حرّ موشک بارون میشه و کامران کلهر و پدر و مادرشون کشته میشن و تا خبر از رسانه ها به گوش میرسه، قشنگ کامکار میگه کامران هم به اونجا رفته بوده و قطعا کشته شده. ارسلان کامکار گفت که ما برای شناسایی اجساد رفتیم و مراسم تدفین رو هم برگزار کردیم و چقدر خواهرمون آسیب دید و ...

خلاصه اینه این داده هم به داده های قبلی کامران کلهر اضافه شد که ایشون همسر دوم خانم قشنگ کامکار بودند.

  • . خزعبلات .

دیروز اصلا زمان نمی گذشت. دیگه رسما داره حالم از شب های پاییزی به هم میخوره. شب تموم نمیشه. از فرط داغونی و عدم حوصله، رفتیم دم در خونه خانم مهندس و براشون سمنو بردیم.

خونه که رسیدیم، من مشغول دانلود آهنگ های شاد برای متین شدم که صبح ها که میره سمت مدرسه، توی ماشین گوش بده. بعد یهویی یاد فیلم "بمب؛ یه عاشقانه" افتادم. با متین مشغول تماشا شدیم. فکر نمی کردم تا انتها ببینیم. چون حدود ساعت یه ربع 12 شب بود. خیلی فیلم خوبی بود. از چند جنبه:

اول موسیقیش که خودش روایتی عجیب داره. موسیقی النی کارایندرو که اولین بار بود اسمش رو می شنیدم و اینکه چقدر معروف هست. موسیقی یه خارجی که خیلی خوب روی یه فیلم ایرانی نشسته و روایتهای موسیقایی فضاهای ایرانی رو خیلی خوب در آورده.

بعد اینکه چند خط داستانی زیبا رو روایت میکرد که مثل هارمونی توی موسیقی، توی فیلم نشسته بود در هماهنگی و زیبایی.

بازی لیلا حاتمی، هنرپیشه محبوب من هم که زیبایی کار رو صد چندان می کرد. خدایی پیمان معادی هم خوب بازی می کنه.

خطوط طنز و غم داستان، منو یاد فیلم "زندگی زیباست" روبرتو بنینی انداخت.

حرف موشک باران که میشد، تموم فیلم یاد پدر و مادر و برادر کیهان کلهر بودم که در موشک باران های تهران کشته شدند.

فیلم، موسیقی، ادبیات و کلا هنر، به سان چراغی روشن هستند برای روشن کردن راه برای حرکت ذهن. پس هنرمندان، از این لحاظ از عوام برترند. 

  • . خزعبلات .