خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب چهل مجلس» ثبت شده است

رشت که بودیم، یه شب پدر متین منو صدا کرد و رفتم به اتاقش. بحث رسید به کتاب "چهل مجلس" جناب شیخ علاءالدوله سمنانی و دو سه تا مجلس مختصرش رو با هم خوندیم و چقدر به دل نشست. بارها دلم می خواست به کتاب نزدیک بشم، ولی ممکن نشده بود، خصوصا اینکه فکر می کردم متن سختی داشته باشه. القصه، تصمیم گرفتم بخونمش. از اون طرف دلم نمیومد کتاب رو از پدر متین قرض بگیرم، چون کلی کتاب امانتی از ایشون هنوز پیش من هست. سمنان که رسیدیم، رفتم سایت کتابناک برای دانلود کتاب. چون 100 امتیاز برای دانلود کتاب می خواست و دلم هم نمی خواست اشتراک بگیرم (چون فقط همین یه کتاب رو می خواستم)، مجبور شدم چند روز پشت سر هم توی سایت وارد بشم و با هر ورود به سایت، 20 امتیاز بگیرم. خلاصه پریشب امتیازم به 100 رسید و کتاب رو دانلود کردم. متین خسته بود و خوابید و من تا ساعت 4 صبح سه شنبه 20 اردی بهشت بیدار بودم و مقدمه مفصل جناب نجیب مایل هروی رو خوندم و چقدر لذتبخش بود. سه مجلس اول رو هم خوندم و خوابیدم. هر روز یک یا چند مجلس رو می خونم تا کتاب به اتمام برسه.

دیروز که داشتیم از گرمسار برمی گشتیم، وقتی از روبروی صوفی آباد رد می شدیم، عجیب به یاد جناب شیخ علاءالدوله بودم. حس می کنم این بار که به زیارت مزار جناب شیخ برم، لذتی متفاوت تر از دفعات قبل داشته باشه. چنین باد. 

  • . خزعبلات .

سال ها پیش، توی دوران نوجوونی، یه دل خوشی بزرگ داشتم؛ خرید نوار کاست. یکی از خوانندگانی هم که کارهاشون رو دنبال می کردم، جناب سید حسام الدین سراج بودند. همون طوری که بارها گفتم، پول هامو جمع می کردم و می رفتم سرِ بازار بالا پیش آقای صالحی، مغازه ای بی نهایت کوچیک که فقط جای ایستادن خود آقای صالحی بود و اسمش بود "استریو شیدا".

خلاصه یکی از این آلبوم های جناب سراج، اسمش بود "وداع" که دو تا کاست بود و با دکلمه مرحوم اصغر فردی و موسیقی جناب سید محمد میرزمانی. اشعار آلبوم هم از جناب عمان سامانی که اصلا اسمی از ایشون نشنیده بودم. توی همون دوران، از دنبال کنندگان جدی برنامه"با کاروان شعر و موسیقی" بودم که جناب سهیل محمودی اجرا می کردند. توی یه قسمت از این برنامه جناب سراج به عنوان مهمان برنامه، راجع به این اثر و خود عمان سامانی صحبت کردند.

تا اینکه دیشب، از کتابخونه پر و پیمون پدر متین، به کتاب "گنجینه الاسرار" جناب عمان سامانی برخوردم و قسمت شد و دقایقی پیش مطالعه ش تموم شد و چقدر زیبا بود و به دلم نشست. چه ظرائف زیبایی داشت و چقدر حظ کردم و هر وقت به بیت های آ‌شنایی که توی آلبوم وداع خونده شده بود، می رسیدم، این لذت بیشتر می شد.

امشب متین و مهسا بعد از اینکه از کوچصفهان برگشتیم، به خونه عمه خودشون رفتند و فرصتی شد تا با پدر متین، خلوتی داشته و گفتگویی کنیم. قبل از شام گفتگویی شد درباره عنوان "سبحانیت" و "احادیث قدسی" که از سوالات من بود و اتفاقا کتابی در مورد احادیث قدسی از همون کتابخونه معروف بیرون کشیدند از جناب حر عاملی به اسم "کلیات حدیث قدسی". سوالات پاسخ داده شد و من و باجناق و پدر و مادر متین، رفتیم برای شام و بعد از شام سه مجلس از کتاب چهل مجلس "شیخ علاءالدوله سمنانی" رو با هم خوندیم. مجالس شماره 1 و 2 و 16 و چقدر لذت بخش و دلنشین بود، خصوصا اینکه ما در سمنان، مجاور این مرد بزرگ هستیم.

شب قبل هم درگیر مطالعه مقدمات "کلیله و دمنه" بودم و به موازات یاد رسائل اخوان الصفا افتادم که دوست دارم در یه پست مفصل راجع به اون کتاب بنویسم. فعلا بسه دیگه. 

  • . خزعبلات .