چهار روز هست که هر روز ماموریت هستم. دیروز قرار بود بریم پیش یکی از دوستان که گفت تست کروناش مثبت شده. من چون از ماموریت شاهرود برگشته بودم، خسته و کوفته، بعد از خوردن ناهار از هوش رفتم و دراز به دراز روی مبل خوابیدم و چون متین شاگرد داشت، منو بیدار کرد و ادامه خواب رو توی تختخواب ادامه دادم. بعد رفتن شاگرد متین، به محض بیدار شدن از خواب، متین خبر تست مثبت خانم مهندس رو بهم داد و جالب بود همون شب به مناسبت تولد همسر و پسرشون، قرار بود بریم خونشون. مهمونی که کنسل شد و چون چهارشنبه با هم ورزش کرده بودیم، بعد از خوردن چای رفتیم سمت مرکز بهداشت و قرار شد فردا تست بدیم.
امروز ساعت 13 از ماموریت که برگشتم، سریع راه افتادیم سمت مرکز بهداشت و بعد کلی توی صف موندن، من تست PCR و متین تست Rapid داد. اونجا یکی از همکاران شرکت PM خودمون رو دیدم که تا امروز ندیده بودمش و فقط اسمشون رو شنیده بودم، چون توی ستاد اون شرکت هستند و منم هیچ وقت به ستاد اونا سر نزدم. اتفاق جالبی بود.
تا زمان حاضر شدن جواب تست متین، رفتیم یاسین و یه ساندویچ کباب ترکی سفارش دادیم و ناهار رو توی ماشین خوردیم و برگشتیم و جواب متین رو گرفتیم که خدا رو شکر جواب منفی بود ولی به قول متین نمیشه به این جواب اطمینان کرد و باید خودمون رو قرنطینه کنیم تا ببینیم چی میشه.
رفتنمون به رشت هم بدجوری قفل شده. بیش از چهار ماه از آخرین سفرمون به رشت میگذره و متین هم فوق العاده دلتنگ و بهتره بگم دلتنگ تر از همیشه. منم منتظر 48 ساعت آینده هستم تا جواب تست خودم رو بگیرم.
تموم شه این سال لعنتی و این بیماری لعنتی که نابود شدیم رفت.