خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دو مرد

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۷ ق.ظ

۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

رضا چمباتمه زد رو صندلی جلوی کولر

دست چپشو تکیه داد به میز

نیمرخ راستش به من بود

.

.

همچو فرهاد و بود کوه و کنی پیشه ی ما

کوه ما ....

 

۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

وحید نشسته بود تو جای خوابش جلوی کولر

دوتا دستاش تکیه گاه تنش

نیمرخ چپش به من بود

.

.

.

همچو فرهاد و بود ....

 

۶ تامون مونده بودیم بخونیم و بخوابیم

نشسته بودم جلوی کولر

دست راستم رو دسته صندلی و دست چپم تکیه گاه چونه

نگااهم به روبرو بود

.

.

.

هرکس که ننشند جای خویشتن

افتد و بیند عزیزم سزای خویشتن

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی