دیدیم
يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ق.ظ
رفته بودیم ببینیمش
ما سه تا پشت
آن دوتا جلو
با هم پنج تایی
.
رفته بودیم ببینیمش
جعبه سبز معمولی
جعبه سفید گردویی
آقا لطفا ازاین کیکها هم بدهید در راه بخوریم
.
رفته بودیم ببینیمش
میروی سمت شرق
بعد باغ عمو اسدی
جاده خاکی سمت راست
.
رفته بودیم ببینیمش
همان وسط وسط ها که جز نور ماشینمان چیزی پیدا نبود
همان طرفها که یک جاده خاکی بود و کویر و ما پنج تا
همان جا که تا افق بلندترین ارتفاع تپه های کوچکی بودند که در تاریکی چشهما را وادار به خطا میکردند
همان جاها
برای خودش لحاف پنبه ای شیری کشیده بود وسط آسمان
لحاف پرستاره
خوابش نمی آمد
خودش را به راه خواب شیری زده بود
چون میدانست
.
رفته بودیم ببینیمش
- ۹۴/۰۵/۱۸