خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

کار جدید

شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۸ ب.ظ
انگار همه چی شروع شد.
از شرکت قبلی که اومدم بیرون، درگیر مراسم خودم بودم و مراسم علی. هنوز عرق مراسم علی خشک نشده، زنگ زدن که پاشو بیا شرکت جدید. مبهوتم از کار خدا. چند روز قبل از مراسم خودم از شرکت قبلی اومدم بیرون که به کارهای خودم برسم و الانم تا مراسم علی تموم شد و رسما بیکار شدم از همه چی، زنگ زدن که بیا سر کار. موندم از کار خدا. دمش گرم.
  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی