تصحیح
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۵ ب.ظ
هم اینکه دیشب حالم خوش نبود
هم اینکه آخرین بار که صدای زنگنه رو شنیدم سال ۸۶ بود و بعد سی دی رو هدیه دادم.
تازه فهمیدم شعر رو غلط نوشته بودم.
از روبرو می آیم
از روبرو می آیم
با شامه سگ و چشم عقاب
دستم از هر دسیسه ای خالیست
و قلب کاغذی هیچ خاطره ای را نخواهم سوخت
ولگردهای ساعت خسته اند
ای دست های خالی خوشبخت
به عشق بگویید
از روبرو می آیم
از اشتیاقوارگی آب و علف
و دستم از هر گونه تقلا خالیست
من مزه پای هر خون دلی بوده ام
به مرگ بگویید
از روبرو می آیم
بی هیچ خنجری جز لبخند
از روبرو می آیم
و دستم از هر رعشه ای خالیست
موسی زنگنه
از مجموعه "از روبرو می آیم"
- ۹۴/۰۶/۲۱