خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دیوانستان

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ق.ظ

۸:۳۰ بود که چون سایلنت بودیم نفهمیدیم اونا قرار شده راه بیفتن

۸:۴۰ در اتاقمون چند تک ضرب ......  إِ سلام چرا لباس تنتونه؟ میرین؟

۹ بود که صبحونه نخورده راه افتادن  

و از آن پس گشادی ما شروع شد

۱۱ من پا شدم و ۱۲ به زور پاشوندمش

۱ صبحونه نصف یک طبقه کیک عروسی رو با دو سه لیوان چای زدیم بالا

۲ بود که خونه جمع و جور و ماشین لود شد

تا ۴:۳۰ چه غلطی کردیم یادم نیست

وحید و عظیم نشستن به ساز و تنبک

و تازه راه افتاده بودیم که

برو جاده انزلی کارت ملی رو بگیر

برو شرکت فلان گواهینامه بابا رو بده

بمون تو ترافیک گیل

ترافیک منجیل

ترافیک کرج

ترافیک تهران

خیییلی خو‌وووبه ساعت ۱۱ شب شده و ما تازه تهرانو رد کردیم ...نکردیم که

چی شده آقا؟

سد

سیل

گِل

ماشینهای رها شده

هلال احمر

خسارت

راننده های وحشی

مسئولین پاسخگو

صاعقه

سرعت ۴۰ 

سرعت ۵۰

.

.

.

‌.

و راه ۷ ساعته شد ۱۱ ساعت

مگر اهتمام دارد به قیامت اتصالی؟

من فدای آلبوم غوغای عشق بازان


  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی