اولین صبح بعد از طوفان خودرا چگونه گذراندید؟
بنام خدا
اول صبحی حالمان از دیدن اون دختره که دوست پسر اولش اونو کشته و آلت دوست پسر دومش رو بریده گذاشته رو شکمش بهم خورد.
وحید نذاشت پاشم صبحانه درست کنم و حدود ۷ خونه رو ترک کرد.
تا ۱۰ خواب بودم و بعد رفتم دستشویی و صورتمو نشستم.
من هیچ صبحی صورتمو نمیشورم.اصلا یادم نمیاد صبح صورت شسته باشم.
بعد اومدم مثل همیشه گرام های عزیز رو چک کردم و اگه لازم بود پاسخ دلادم.چک میل کردم.بعد چند تا اس ام اس دادم.بعد جای خالی وحیدو نگاه کردم و مادر اونی که مردها رو مجبور کرداول صبح برن سر کارو دشنام دادم.بعد داشتم فکر میکردم که چی بخورم یادم اومد ساندویچ دیشب هست و خیلی خوشحال شدم.
از همه اینا گذشته
با اون همه خرفی که با بچه ها زدم و با متنی که امین رو تخته واسمون نوشت و پشت بندش حرفایی که وحید گفت و ابراز نگرانی کرد همیشه معتقد بوده ام که توبه گرگ مرگه.
من همچنان دل تنگم و منتظرم وحید بیاد خونه باهاش دعوا کنم.هم چنان دندون پزشکی نمیرم و تی وی روشن نمیکنم.
خاک بر سرم با اخلاق گهیم
کی میخوام آدم شم
راسته میگن مدرک شعور نمیاره
- ۹۴/۰۸/۲۳