روزمرگی یا روز مره گی
جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ق.ظ
از مرداد اینجا شده خانه
دلم تاپ تاپ داشت که ای وای شغل چهارساله ام پرید حالا توی شهر غریب چه گل بگیرم به سرم؟
رزومه نوشتم.به هر جا بود سرک کشیدم.آخرش هم دوجا بهم کلاس دادند.سرجمع ۷ واحد زبان عمومی و زبان فنی.
آن روز که زنگ زدند گفتند بیا سر کلاس خر کیف بودم.جیغ و بپر بپر.
امروز آقای ن زنگ زد.از دانشکده فنی.گفت دوشنبه ها زبان برق و زبان فلان و فلان ....
از بس بی میل شده ام و تنهایی اذیت میکند تازه یادم آمد که به وحید خوابالو نگفتم.اصلا وقت نشد حرف بزنیم.رفتیم پیش امین صدا بازی کردیم و بعد به محض رسیدن خاموش شد.
- ۹۴/۰۹/۱۳