وصییت نامه
خب از اول مرور میکنم
کتاب هام مال وحید،جز چندتا کتابی که رشت مونده و امانته عملا به کسی بدهی کتابی ندارم.
لباسهام یه سره برسه به دست آرزو.همه ش.همه ی همه ی لباسها.کیفها و کفشهام.آرزو پهلوان تو اد لیسیت موبایلم هست.
ظروف خونه، خب اینا رو بخوایم بدیم به آشناها بده ولی یه سری بشقاب و زیر دستی و فنجون هست بدید مسجد ، ناخمن و جی سی سی و کریستالا رو بفروشید پلیز، رشت این کار صورت پذیرفتنی تره ، اول دهنه بلورفروشان مهسا میدونه کیومیگم همه رو بفروشید به اون، بعد کولر ایستاده بخرید واسه بخش سوانح سوختگی بیمارستان پورسینا.واسه بیمارستان خصوصی ها کوفت هم نخرید.
دوتا پوستی که خودم درست کردم و هم ببرید تو محراب مسجد پیر بوعلی بندازید چون پولش حلاله.
وسایل الکترونیکیم مال وحید، رمز همه رو نوشتم و گذاشتم تو پاپکو آبیه.
میمونه طلاها که بفروشید بریزید محک.همه شو.حتی واسه یادگار کسی نباید
حلقه اینا مو نگه داره.
ماشین مال خودمه.بعد من دهنتون سرویس میشه نمیتونید بفروشید در نتیجه با همون سند اینقد ازش کار بکشید که اسقاط شه.
وسایل زندگی هم وحید هر چی گفت.
فقط میمونه پرنده هام که نباید دست مهسا و مادر پدر خودمو وحید بیفتند.چون سو سابقه دارند.
پرنده هام و تارمو بدید امین مداح.حتما.
سی دی هام هم بمونه واسه وحید.
اف ام پلیرم دست علی ه ازش بگیرید.
اون سنگ مسجد حدیبیه رو بذارید تو قبرم.وحید یادت نره ها.هر دوتا تیکه شو بذار.
قرآن عروسیمون اهدا شه به کتابخونه ملی رشت.
دوتا لاله عباسی ها آقا سید ابراهیم.مامانم میدونه کجاست.همون کوچه بادی الله.
به کسی بدهی ندارم.
امامزاده طاهر کرج یه بسته خرما نذر دارم به بابام بگید ، خودشم گوسفند نذر داره یادش نره.
میمونه کاغذ یادگاریا که وحید خونده شون.
وحید اونا بردار برو دهکده ساحلی اونجا که عکس عروس گرفتیم بریز تو دریا.بیشعور نباش.بکن اینکارو.
به همه بگید متین خوب کرد پشت سرتون حرف زد حتما لایقش بودید.
به خانم ج هم بگید متین فهمیده بود طلاهات بدله.حتی واسه دخترت بدل میخریدی و پز میدادی. اگه زیر بار نرفت بگید تابلوئه رو همه حلقه ها چسب میزنی که معلوم نشه عیبار نداره.
خب
میمونه حسابها
همه حسیابهام اینرنتی اند و رمزشون تو کیف مدارکه، قبل اینکه بانک بفهمه من مردم همه رو منتقل کن به حساب خودت وحید.کوثر از همه مهمتره و روزی ۳ میلیون بیشتر نمیده.حواست باشه.
همین دیگه.
فقط میمونه کفنم که تو کمد سیاهه منتها الیه سمت چپ کنار دیوار، طبقه دوم زیر حوله ی مهمونه.
اون قرآن کوچیکه که سیاه زیپیه رو به همه جا بردم، از مدینه خریدمش.اونو سر قبرم بذارید چون تنها قرآنیه که ختمش کردم.
چیز دیگه ندارم.عتیقه اینامو هم بدید مهسا.
همشوووووووو.
بذاره واسه بچه اش.
اونایی که مادر وحید داده رو نگهدارید واسه خودش.دسته گل عروسیموپ وحید ببره بندازه زیر پل غازیان.شنبه بتزار تو دریا.
زیباد هم سر قبرم نیاید.
حوصله ندارم.
نماز و روزه هم خیلی قضا دارم.
نماز صبح حدود ۱۰ سال.
ظهر و عصر ۲ ستال.
مغرب عشا با تخفیف ۲ سال.
پول قرضی هم ندارم ولی باز از همه بپرسید.
عارفه منو هم ببووووووووووسید بگید ماااادر عاشقت بود.
والسلام
وحید اینا عملی نشه از چش تو میبینم.
- ۹۴/۱۱/۲۶