همون پیرزن مو سفیده
سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ق.ظ
وحید صبح میره تهران و حدود ۱۰ لالا کرد
ساناز اس داد بیا خونمون و من عین خانم جگر دارها پاشدم رفتم و حدود ۱ یادم اومد باید برگردم خونه و دقییییییقا این موضوع تفاوت فاحش رشت و اینجا رو نشون میده.
جز من و اون پیرزن مو سفیده که همیشه پشت ماشین میشینه و از تو آینه بهم زل میزنه کسی تو خیابون نبود.
شما نمیفهمید خایه کردن یعنی چی.
نمیفهمید.
پ.ن.خدا شاهده من جز آهو هیچی بلد نبودم معاشرت با سه تفنگدار به جز استاد اعظم و همت منو بددهن کرد
- ۹۴/۱۲/۱۱