کفشهاو آدمها
کفشها
کفشهای بخواب
کفشهای خاکی
کفشهای پاره
کفشهای بدون بند،بدون کفی،بدون سگگ،بدون چسب
کفشهای سیاه و قهوه ای
کفشهای ده هزار تومنی
کفشهای پارچه ای
کفشهای زشت
خیلی زشت
خیلی زشت
آدمهای اصلاح نکرده
آدمهای حمام نرفته
آدمهای بد بو
آدمهای بی ادب
آدمهای مسواک نزده
آدمهایی با کفشهای خاکی
پرستارانی با سیبیل
پرستارانی چادری
خواهرم حجابت را
پرستارانی بی ادب
پرستارانی برای آدمهایی با کفشهای خاکی
بیمارستانی مرمری
بیمارستانی با راهروهای باریک و پیچ پیچ
بیمارستانی با کاغذ کاهی ِ خواهرم حجابت را..
بیمارستانی با بوی تعفن
بیمارستانی که دکتر ساعت دو شایییید بیاید
بیمارستانی با پرستارانی برای آدمهایی با کفشهای خاکی
شهری خاکی
شهری به عظمت غربت
شهری دور ازرادمهر
شهری بدون بادی الله
شهری که نمیدانم دندانپزشک جراحش کجاست
شهری برای بیمارستانی با پرستارانی برای آدمهایی با کفشهای خاکی
گربه ای زشت
گربه ای زشت که سیاه پوش شده
گربه ای زشت که سر و تهش آب است و دلش خشکه کویر
گربه ای سلاخی شده
بدون حس تعادل
گربه ای رو به مرگ
نه نه
رو به ویرانی
رو به فسد
رو به فروپاشی
گربه ای زشت و تنها که هر موشی به صورتش تف می اندازد
گربه ای زشت با شهری برای بیمارستانی با پرستارانی برای آدمهایی با کفشهای خاکی.
خدا میدونه امروز تو اون خراب شده چی کشیدم.
- ۹۴/۱۲/۱۵