خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

مریم یحیایی

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۰ ب.ظ

دیروز رفتم

فروغ آمد بغلم کرد

خیلی شبیه آدم یخی ،آدم برفی،آدم گچی ...

دمپایی ش پاره شده،پاهایش یه وری اند.

به وضوح دیدم انگشت شست و دوم و سوم روی زمین کشیده میشوند.

بلوز جدید مبارک فروغ.

با محمد کار داری......؟

دکتر مُرده گُفت.

داشتم توی ذهنم به اسکرمبیلینگ زبانی فکر میکردم.

فروغ ورنیکه آفازی ندارد.

ولی اسکرمبل میکند.

بگذریم.

تخت شماره ۲۳.

مریم یحیایی.

دکتر مُرده گفت.

چی؟

بلد بودم چه جور حرف آفازی را آن اسکرمبل کنم.

دکتر گفت: مُرده.

یحیایی .

همیشه اندازه یه مشت قرص داخل بالشش بود.

نمیخورد.

داشت اُتانازی میکرد.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی