برگشتیم
شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ
برگشتیم و خیلی عالی استراحت کردیم
استراحت مطلق مامان و بریز بپاش بابا تا حدودی حالمو بد کرد و لی همت،همت کرد و رو براهم کرد
زردک مثل یه شخصیت متعهد و با وقار لحظه لحظه ی سفر آروم بود و کلا بیشتر از چندتا کؤَک چیزی نگفت
اکبر جوجه ی محبوب من اختتامیه بود
و کلی اتفاقات خوب
الان هشت صبحه
من یه دنیا لباس شستنی و ظرف تو راهی و کلی چیز میز خیاطی و یه خونه خاکی دارم
که باید بهشون حمله کنم
پیش به سوی شنبه های پاکیزگی من
- ۹۵/۰۳/۰۸