بخششی که در عفو هست در ...
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۲۷ ب.ظ
زردک ،سفید رو بلعید و به مدت دو روز چنان خشمگین و داغون بودم که نه به غذاش سر زدم و نه بردمش حموم
دیروز هم گذاشتیمش باغ خاله روح انگیز
و دقیقا ۱۱ شب گریه های من شروع شد
دلم زردک و میخواست که صداش کنم و از تو آشپزخونه جیغ جیغ کنه
و صدای شالاپ شولوپ آب خوردنش بیاد
باغ تاریکه
جای خواب زردک رو زمین سفته
گربه و سگ شاید ....
و مهمتر از همه چی بخوره؟
و طبق روال همیشه من همش گریه و گریه
وحید هم قول داد امروز بریم پسر مامان رو برگردونیم خونه
دلم واسش ضعف میره تا بیاد
- ۹۵/۰۳/۱۲