ماه شوال خود را چگونه آغاز کردید؟
چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ق.ظ
به نام خدا
با تب و لرز و دریوزگی
با اومدن همت خون تازه ای در رگهای خونه ی ما جاری شد.،،( نکته زبانشناسی: خونه = خون+ ه) البته در حد خیال خام و اینا
به زور بیدار موندیم تا غذایی که بابا با مشقت تهیه کرده بود و میل کنیم،مهسا و عظیم هم به بدبختی تا ۱:۳۰ اینجا بودند
تا اینکه با رفتنشون من بودم و جوجه خروس ،فردی و موش ملوس
لرزه های اولیه
تب
و
حالا که صبح عید است همه لالا هستند و صبحانه خوردم و رفتم سراغ وحید که رو تخت دختری های من لمیده
مثل همیشه با دست راست زد رو گودی شونه چپش که بیا لالا
اما هم تن من داغتر از اینحرفها بود
هم دلم نیومد بعد نه ساعت رانندگی خواب صبحش و خراب کنم.
- ۹۵/۰۴/۱۶